بی این جهان چه خواهم کرد؟
بی رغبتی به دانستن،
بی صورتی برای بازشناختن،
در جایی که بودن به جز لحظهیی نمیپاید،
جایی که لحظه درآن
نادانییش از سرکردن با فقدانِ این موج را
به خلأ سرریز میکند، جایی که بدن و سایه در آن
عاقبت با هم غرق میشوند
بی این سکوت چه خواهم کرد؟
جایی که میمیرند در آن زمزمهها،
دمزدنها، دیوانهگیهای رو به سوی یاری، رو به سوی عشق،
بی این آسمانِ فرازندهی
بر فرازش شنِ شکسته
چه خواهم کرد؟ دیروز و پریروز چه کردم؟
از دریچهی مات به بیرون مینگرم و دیگری را میجویم
سرگشتهیی را شبیه به خویش، چرخان به گردِ خویش،
دور ازتمامیی زندهگان
در جوی متشنج
میان ِ بیصداییی صداهایی
که سکوتام را از خویش میانبارند.
ترجمه نیما فرح بخش
منبع:
و اکنون متن انگلیسی این شعر:
what would I do without this world
what would I do without this world faceless incurious
where to be lasts but an instant where every instant
spills in the void the ignorance of having been
without this wave where in the end
body and shadow together are engulfed
what would I do without this silence where the murmurs die
the pantings the frenzies towards succour towards love
without this sky that soars
above its ballast dust
what would I do what I did yesterday and the day before
peering out of my deadlight looking for another
wandering like me eddying far from all the living
in a convulsive space
among the voices voiceless
that throng my hiddenness
بازگشت من پس از یک سال با سه کتاب
the ,i ,بی ,without ,this ,where ,without this ,would i ,i do ,جایی که ,بی این
درباره این سایت